اميرنظام ما تمام امور ايران را بهشما سپرديم

اين سفر چهل روز طول كشيد. در تهران افراد زيادفروشگاه اینترنتی آرین استور ي طمع‌كارانهانتظار رسيدن شاه را مي‌كشيدند و در واقع در انتظار پست و مقام خود بودند، مخصوصاًبالاترين مقام كه صدراعظمي يا همان نخست‌وزيري بود. شاه به محض ورود بهتهران، در تاريخ بيست‌ويكم ذيقعده‌ي سالا 1264 ه .ق بر تخت سلطنت نشست و همان شبخيال همه را آسوده كرد و به تنها فرد مورد اعتمادش، يعني ميرزاتقي‌خان، لقب «اتابكاعظم» داد و فرمان صدارت اعظمي او را صادر كرد: اميرنظام ما تمام امور ايران را بهشما سپرديم و شما را مسئول هر خوب و بدي كه اتفاق افتاد مي‌دانيم و به عدالت و فروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور حسنرفتار شما با مردم كمال اعتماد و وثوق داريم و بجز شما به هيچ شخص ديگري چنيناعتقادي نداريم. به همين جهت اين دستخط را نوشتيم. ناصرالدين شاه آن چه داريم، آنچه نداريم تقي، آن محمدتقي كوچك، حالا اميري كبير بود. از آنفروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور سال‌ها كه در باغخانه‌ي قائم مقام مي‌دويد و آرامش كلاغ‌ها را برهم مي‌زد، از دوراني كه سينيسنگيني را بر سر مي‌نهاد تا غذاي بچه‌هاي اربابانش را ببرد و از آن نوكري استفادهمي‌برد تا قطره‌هايي از درياي دانش را بنوشد، از روزهايي كه بي‌كلاهي را تحمل كردهبود تا بي‌مغز نماند، نزديك بيست سال گذشته بود. فروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور
او به آن چه كه مي‌خواست رسيده بود، از خفت به عزت و خوبمي‌دانست كه اين عزت و اين مقام ماندني نيست و روزي آن را از دست خواهد داد.فروشگاه اینترنتی آرین استور
آن بيت شعر سعدي را كه روي تنه‌ي درخت ذهنش كنده شدهبود، به ياد آورد: درياب كنون كه نعمتت هست به دست كاين دولت و ملك مفروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور ي‌رود دست بهفروشگاه اینترنتی آرین استور فروشگاه اینترنتی آرین استور دست حالا سكان‌دار و ناخداي كشتي طوفان‌زده‌اي شده بود كه هر لحظه بيم غرق شدنش مي‌رفت.شب سردي بود اولين شب صدارت.

تهيه شده توسط فرزين نجفي پور – فروشگاه اینترنتی آرین استور